امروز معلم عشق گفت :

دو خط موازی هیچگاه به هم نمیرسند !

مگر اینکه یکی از آنها خود را بشکند .

گفتم : من خودم را شکستم پس چرا به او نرسیدم ؟

لبخند تلخی زد و گفت :

شاید او هم به سوی خط دیگری شکسته باشد …....!!

بعضی ها گریه نمی کنند اما از چشم هایشان معلوم است که

                           اشکی به بزرگی یک سکوت گوشه چشمشان به کمین نشسته...

رسـم آدم هـآیـش عجیـب اسـتــ ...

اینجـآ گـُم که بشـوی،

به جـای اینکه دنبـآلت بگردنــد،^{فــراموشت} میکـُنــند..

زیـآد که خوب بـآشه،^زیـآدی میشـوی!

زیـآد که دم دسـت بـآشی،^{تکـراری} میـشوی!

زیـآد که بخـندی،برچـسـب ^{دیوانـگی} میخـوری!

                                    اینجـآ فقـط بـرای خودت زنـدگی کـُن.....

قیامتی ست...!

از لحظه ای که صدای

زنگ تلفن بلند می شود...

از جا می پرم...!

تا لحظه ای که...

مثل همیشه...

» تو نیستی ...!!

هنوز اشکهایم را دوست دارم چون به یاد تو فرود می ایند

می گویند:
با همه کس بوده است
عجب
هرزه ای است این
تنهایی........

دستگاه مشترك مورد نظر ،

از دست  اس ام اسهای دروغ تو خاموش است ؛

لطفا دیگر تنهایش بگذار !

عشقتـــ رآ پنهآטּ میڪنـے ڪـہ غرورت פֿـכشـہ כـار نَشـوכ !



اَפֿـمـ میڪنـے ڪــــہ مهربآنیَتـــ رآ پنهـــــآטּ ڪنے !



مَـرآ " شُمــآ " פֿـَطآبـــ میڪُنے ڪِـہ هَوآیے نشَومـ !



اَمـآ نمــیـכانـے !



نمـیــכانے ڪـــہ چقَـכر ایــטּ هـآ قلب من را میشکنند !

یادت میاد وقتی میرفتم هی نگاه به پشت سرم

رو نگاه میکن و میگفتم یه چیزی رو جا گذاشتم

و تو حتی نگام نمیکردی

اره اون روزا دلم رو پیشت جا گذاشته بودم

اما تو اما تو

تو خیلی بی وفا بودی حتی نگفتی بمون و فکر کن چی

رو جا گذاشتی